بلاخره اشکهایم سرازیر شد...
بلاخره این بغض یکساله ترکید....
و چنان دردمند و عمیق بود که تمام صورت و گردن و شانه هایم را بدرد آورد.
درست بعد از انتخابات پارسال بود که بهت عجیب ناشی از دیدن آن وقایع بعد از چند هفته جایش را به یک بی حسی و سکون ذهنی فراگیر داد و من ناگهان تبدیل به یک مجسمه متحرک شدم.
این را خودم بهتر از هر کس دیگری میفهمیدم....
امروز بعد از یک سال بلاخره توانستم با تمام وجود به حال بدبختی خودم،مردمم و سرزمینم تا آنجا که جان دارم گریه کنم و ضجه بزنم...و تازه بعد از آن همه ضجه و اشک بود که آرام آرام یک نقطه شفاف و نورانی از امید در اعماق دلم پدیدار شد....
از کریس دی برگ نازنینم که تا آنجا که یادم می آید همیشه صدای انسانیت و شرافت جهان بوده به خاطر اینکه امروز این بغض یکساله را ترکاند عمیقا ممنونم. همیشه به خاطر آوازهایش از او ممنون بوده ام و این بار بیشتر...
آهنگ زیبای کریس دی برگ که به ندا تقدیم شده است را بخوانید و بشنوید:
Let there be light where there was
darkness,
Let there be love where there was hate,
Even in the terrors of the night,
Sooner or later, comes the day;
Let there be joy where there was sorrow,
Let there be hope where there was none,
And even as your life-blood flowed away,
Neda, your heart is living on;
People of the world stand up for freedom,
Voices call from a distant shore,
For the winds of change are blowing stronger,
And Evil men will fall,
For freedom will not wait anymore;
Let there be Spring where there was Winter,
Let there be green where there was grey,
Even as the Lion seems to sleep,
Sooner or later, he will wake;
People of the world stand up for freedom,
Voices call from a distant shore,
For the winds of change are blowing stronger,
And Evil men will fall,
For freedom will not wait here anymore;
Women of the world have died for freedom,
Hear them call from a distant shore,
For the winds of change are blowing stronger,
And Evil men must fall,
For freedom will not wait here anymore;
People of the world stand up for freedom,
Voices call from a distant shore,
For the winds of change are blowing stronger,
And Evil men will fall;
People of the world have died for freedom,
Hear them call from a distant shore,
For the winds of change are blowing stronger,
And Evil men will fall,
For freedom will not wait here anymore,
People of the world!
بشنوید
امکان داره آیا که منو روانشناسی کنید؟ خییییلی مشتاقم که بدونم توی مغز دیوانه نمایم چه میگذرد... خواهش میکنم...
1- روانشناسی کردن اصولا فعل درستی نیست. تحلیل روانشناختی ارائه کردن باز معنادارتره.
2- خیر، من روانشناس کودک هستم.
سلام
خیلی جالب می نویسی
با عمق احساس و زیبا
من فدای تو بشم
و راستش خوشحالم از اینکه بغضت ترکید...من نگرانت بودم...من فهمیده بودم که تو اون بهار نیستی...همون که اون همه انگیزه و انرژی داشت پارسال....و نمیفهمیدم که کجا رفته بود اینهمه حس زندگی و چرا؟.....الان فهمیدم
حتمن باید کریس دی برگ می خوند؟!
آره واقعا!!!...
دارم به افق نگاه می کنم و اون نقطه ی شفاف نورانی.
دارم به آسمون نگاه می کنم، عجب بهارِ لطیفی شده بعداز این بارونی که شلاقی بارید!
من هنوز بغضم نتریکده ... کلافه گی، خشم، ترس، افسردگی... لعنت به ...
بهار خانم آهنگ بیسار زیبایی است. کاش فایلشو می ذاشتی که بتونیم دوانلودش کنیم
با سپاس
لینکشو گذاشتم