سکوت


یکی از لذت‌بخش‌ترین کارایی که می‌کنم اینه که گاهی وقتا توی یک فضای شلوغ مثل مهمونی ناگهان فرار می‌کنم و به خلوت خودم پناه می‌برم. مثلا اگر مهمونی باشیم می‌رم دستشویی و از سکوت و خلوت خودم لذت می‌برم، یا اگر مهمون بیاد خونمون میام تو اتاق خودم و لحظاتی تو خلوت خودم استراحت می‌کنم، به یه موسیقی گوش میدم، با کامپیوتر ور می‌رم و از این تنهایی لذت می‌برم. الانم یکی از همون لحظاته.

دوست داشتم لذت تنهاییمو با شما شریک بشم...


نظرات 5 + ارسال نظر
کاوه جمعه 21 اسفند 1388 ساعت 10:04 http://darastaneh.blogsky.com

آخ گفتی. یک حالی میده ....

مانا شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 08:38

هوی! چند بار تاحالا تو خونهء ما ما رو دو در کردی رفتی دستشویی؟
;)

؛)

روزبه شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 11:03

کاش به منم میگفتی

پنجره شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 22:26 http://pnb.blogsky.com/

البته.

... سه‌شنبه 25 اسفند 1388 ساعت 07:52

آره اونم چه جایی

لحن بسیار روانشناسانه بود:
من هر چه بخ.اهد بداند که ما دریغ نمی کنیم
من بداند که ما دوستش داریم و ...
فکر نمی کنی که یه کمی اغراق آمیز
به این راحتی می شه کسی رو بی هیچ دلیلی دوست داشت؟!

چرا بی هیچ دلیلی؟...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد